قلب من

قلبم تقدیم به تو عزیزم



سلامی گرم٬ سلامی پر محبت٬ سلامی از اعماق جان٬ سلامی سرشار از عشق بر تو ای پروانه ی بی کسی هایم٬ ای شمع زندگیم٬ ای بلبل باغ وجودم٬ ای نفس سینه ی پرخروشم و ای ستاره ی آسمان تنهاییم. تویی که بار دیگر مفهوم عشق و محبت را برایم متجلی کردی. تویی که دوست داشتن را برایم معنا کردی. تویی که در میان ظلمت و تاریکی اطرافم راه را برایم روشن نمودی. تویی که در این سرمای احساسات و عواطف٬ وجودم را با محبت خودت گرم کردی. تویی که به آرامی آمدی و در قلبم منزل گزیدی و وجودم را به تسخیر خود در آوردی. و اما اکنون این قلب من است که آن را با دو دست خود به تو تقدیم می کنم. قلبی که پر بود از زخم های ناجوانمردان و جفاکاران. این تو بودی که مرهم محبت بر روی زخم هایش گذاشتی و با صداقت و مهرت بار دیگر آرامش و سلامت را بدان بازگرداندی. این تو بودی که آن را دوباره زنده کردی و امید زندگی دوباره به آن بخشیدی. آری این تو بودی...


پس چگونه قلبم را از تو دریغ کنم در حالی که کسی جز تو لیاقت آن را ندارد. این قلب را به تو می سپارم به امید آنکه هیچگاه آن را به من بازنگردانی و روز به روز بر شور عشقش بیفزایی. آری عزیم. این است حرف دل من:


گر فضای روزگار تکه کند قلب مرا *** می نوسم روی هر تکه از آن نام تو را

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد